اينكه اگر مسائلی كه فقه در زير چتر خود قرار داده است ، اگر بنا شود با
مبدأ استدلالی و تجربی مورد تحقيق قرار گيرد ، علوم مختلفی را تشكيل میدهد
ولی نظر به اينكه فقه از زاويه خاص به اين مسائل مینگرد ، همه در حوزه
علم واحد قرار میگيرند .
توضيح اينكه فقه به اين مسائل تنها از اين زاويه مینگرد كه برای افراد
بشر در شريعت اسلامی درباره همه اينها مقرراتی از نظر روايی و ناروايی و
از نظر درستی و نادرستی و امثال اينها وضع شده است و اين مقررات را
وسيله كتاب و يا سنت و يا اجماع و يا عقل میتوان به دست آورد . از نظر
فقيه ، اختلافات ماهوی آن موضوعات كه برخی طبيعت روانی فردی دارد و
برخی طبيعت اجتماعی ، برخی طبيعت قضايی دارد و برخی طبيعت اقتصادی و
غيره مطرح نيست و تأثيری ندارد و موجب دو گانگی نمیشود . فقيه همه آنها
را با يك رنگ خاص میبيند و آن رنگ " فعل مكلف " است و احكام همه
را از يك نوع مبادی استنباط میكند و با يك متود همه را مورد تحقيق و
مطالعه قرار میدهد . اين است كه فی المثل اعتكاف و بيع و نكاح و حدود
در يك رديف قرار میگيرد .
ولی اگر بنا باشد نه از زاويه مقررات موضوعه اسلامی كه بايد از ادله
اربعه آنها را استكشاف كنيم در آن مسائل مطالعه كنيم ، يعنی اگر بخواهيم
با مبادء به اصطلاح استدلالی و تجربی و عقلی خالص در موضوعات نامبرده
مطالعه كنيم ناچاريم كه اختلافات ماهوی و طبايع گوناگون آن موضوعات را
مد نظر قرار دهيم . آنوقت است كه ناچاريم با مبادء مختلف و با متودهای
مختلف و در حوزههای مختلف آن را مطالعه كنيم و از اين نظر مسائل
نامبرده
|